مدح و وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
شاعر : اسماعیل روستائی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : غزل
قـدر صد عـالـم بهـا دارد بهـای مادری کارهـا سامـان بگـیـرد با دعـای مادری
شأن این والا گهر را حق مشخص ساخته هـست وقـتی باغ جنّت زیر پای مادری
عـشق باید تا بجـنـبانـد قـلم را در دوات تا که بـنویـسد قـلـم؛ اندر رثـای مـادری
داشتم رد میشدم از وسعت تاریخ عشق یـادم آمـد بـاز هـم از مـاجـرای مـادری
در خبرها آمده وقـتی بشیر آمد به شهر شهـر شد آتـشکـده از وای وای مـادری
ای بشیر آهـسته تر، دارد میآید مادرش من شنیدم تند شد ضرب عصای مادری
مادر است او پیک غم، باید مراعاتش کنی تا که میگـویی خبر از بچـههای مادری
از شهیدان گفت مادر گفت قربان حسین تا که گـفـتا از حسین آمد صدای مادری
هر چه گفتش از پسرها او صدا میزد حسین عشق باشد چیزی اصلا ماورای مادری
با عصا نقـش زمین شد مـادر سقای آب آب هم آتش گـرفت از کـربـلای مادری
دیگر او را تا به مرگش هیچ کس خندان ندید شد بقیع و چهار قبر،بیت العزای مادری
بر حسین او بیشتر از بچههاش گریه کرد چون که باید تا بگرید او به جای مادری
بـهـر سـقـا تا دم آخـر حـلالـیـت گـرفت ای فـدای این همه احـساس های مـادری
|